شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

...


میثا لامع
تیر 93

شاید آسمان دور باشد
شاید تکه ابری که کنج یاقوتی وسعت را بهانه می گیرد دلگیر باشد از گریه های باردار
شاید هنوز هم خدایی از اسطوره ها و کتابهای خطی چند هزار ساله گوشهایش برای شنیدن و چشمهایش برای سجده باز مانده باشد 
نیازی به قربانی به در گاه خدایان نیست، هفت راه ، هفت سلام و هفت سجده بر خورشید برای نگاه آسمان کافیست گامی به سوی پهنای طراوت کافیست،
دستهای دورترین خدا شانه هایت را به باز ترین روشنا سوق خواهد داد و آن وقت تو دیگر چشمهایت را بر هجوم نوری که بر تاریکی خواهد تابید نخواهی بست
لمس خدایی که در تو نفس می کشد نیازی به پلکان طریقت و انزوای شهامت ندارد
جرعه ای سخاوت و نفسی تا منیت برای داشتن آسمان، برای تازگی نفسهای خدا بودنت کافیست

سلام..


سلام به همه دوستان خوبم

امروز بعد از یک و سال و پنج روز دوباره به خونه خودم برگشتم

حال و هوای روزها و شبهای من در این یک سال چنان غیرقابل پیش بینی بود که نشستنم پشت صفحه مانیتور و تایپ کردن از لحظاتی که هر ثانیه اش مثل یک صاعقه بر من فرود می اومدوغیرقابل تحمل می کرد

صفحه های اجتماعی مختلف که امروز گریبانگیر همه ما شده راه فرار مناسبی برای تحمل و درک آدمهایی همجنس خودمون نیستند واین آزار دهنده ترین ملموس تنهایی برای آدمیته.

امروز برگشتم به خونه ای که 3 سال از حجم تنهایی هامو ، مثل صندوقچه ای اسرار آمیز در خودش حبس کرد

خونه ای که با کمک دوست خوبم، برادر همیشه همراهم بابک اسحاقی عزیز بنا کردم

و امروز دوباره من اینجام در کنار شما دوستان خوبم برای پناه بردن به وسعت رابطه هایی که از جنس خالص ترین بی قضاوتی هاست

سلام..